جدول جو
جدول جو

معنی شیخ الحرم - جستجوی لغت در جدول جو

شیخ الحرم
(شَ خُلْ حَ رَ)
لقب حاکم مدینه. (از دائره المعارف اسلامی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیت الحرم
تصویر بیت الحرم
بیت الله، خانۀ خدا، کعبه
فرهنگ فارسی عمید
(بَ تُلْ حَ رَ)
بیت الحرام. بیت العتیق. بیت الله. خانه خدای:
تا بوستان بسال بهشت ارم شود
صحرا زعکس لاله چو بیت الحرم شود.
منوچهری.
تیغ دودستی زند بر عدوان خدای
همچو پیمبر ز دست بر در بیت الحرم.
منوچهری.
او جدا کرد آن کسانی را سر از تن بی خلاف
کز جفا بیحرمتی کردند در بیت الحرم.
سنایی.
نه کبوتر که امان یافت ز تیغ
به ادب خاصۀ بیت الحرم است.
خاقانی.
رجوع به مادۀ قبل و رجوع به ذیل حج شود
لغت نامه دهخدا
(شَ خُلْ بَ)
سمک الیهود. شیخ الیهودی. دجونح. بل مرین. فوقی. (یادداشت مؤلف). حیوانیست دریائی. و نیز رجوع به ترکیب شیح البحری ذیل شیح و تحفۀ حکیم مؤمن شود
لغت نامه دهخدا